...خدا که خالق دنیاست از مخلوقش خوشش آمد.وقتی کسی از چیزی خوشش بیاید ،دوست دارد آن را تکرار کند.دوباره و باز هم دوباره.خدا هم از این قانون مستثنی نیست .
تا زنی رویای یک بچه را در سر می پروراند ،خدا در شکم او یک دنیای مینیاتوری می آفریند -جنگل ،اقیانوس،ستاره و یک جنین در میان آن ،چرا که هر نمایشی به تماشاگری نیاز دارد.
خدا در آخرین لحظه جرقه ذوقی در چشمان بودایی که در میان مایع آمونیاکی شناور است ،می نشاند.جنینی که به او ذوق و طبع اهدا شده به پایان زمان لازم برای رشدش رسیده است و می تواند به دنیا بیاید.اگر از این دید به دنیا نگاه کنیم باید یک واقعیت را قبول کنیم :اکثر انسانها پیش از موعد به دنیا آمده اند...
کریستین بوبن-همه گرفتارند
مرسی!
باز هم میایم و باز هم از شما می آموزم بسیار زیبا بود نگاه بوبن را دوست دارم . ...
شاید زندگی آن جشنی نباشد که ما آرزویش را داشتیم ، اما حالا که به این جشن دعوت شدیم بگذار تا می توانیم برقصیم...
دلم رفته برای این عکس
سلام
مثل همیشه شیفته و مفتون نوشته هایت می شوم
تو فوق العاده ای
از اینکه اولین نفری بودی که به وبلاگم سر زدی افتخار میکنم
انتخاب رو خوندم َ چقدر به من نزدیک بود :(
حالا می فهمم که مثل تو خرم :)