تائو

این وبلاگ در مورد زندگیست و زندگی جلوه گاه تائوست.

تائو

این وبلاگ در مورد زندگیست و زندگی جلوه گاه تائوست.

یه حرف کوچیک

تو زندگی آدم خیلی چیزها جابجا میشن ..خیلی چیزها خراب میشن و دوباره ساخته میشن...

ولی بعضی وقتا یه چیزهایی فرو میریزند  و دیگه هیچکس هیچوقت نمی تونه سر جای اول برشون گردونه...

مثل دوستی ای که با یه فریاد برای همیشه تموم می شه....فرو می ریزه ...

و خیلی آدمها رو از زندگیت حذف می کنه...

و جالبه که تو عمیقا خوشحالی ...از تموم این تموم شدنها...

 

نظرات 5 + ارسال نظر
راوی خاطرات بزها یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:29 ب.ظ

همیشه فکر می کنم که ویرانی دوستی عظیم تر از شکل گرفتن اونه . در واقع کاخی که ساخته ای باید خرابش کنی ولی نه در عالم خاکی بلکه در عالم متافیزیکی . و هرچه در این عالم تاثیرش بیشتر از عالم خاکه
خوش باشی

اوهام یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:05 ب.ظ http://oham_13.persianblog.com

نمی تونم این حس را درک کنم من از مرگ خوشم نمی آد نمی خواهم تموم کنم و باور کنم که تموم میشه...
همیشه چیزی در حال خراب شدنه و من صدای این ویرانی رو می شنوم....

مهرنوش دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ق.ظ

قبول دارم. به نظر من هم بعضی چیزها و کسها را باید کنار گذاشت ولی قبل از اینکه کاملا فرو بریزه و در حین ریختن به آدم آسیب برسونه.

اوهام سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:12 ق.ظ http://oham_13.persianblog.com

من از دوستی آموختم که دور شدن از هر چیز به مثابه ی نزدیک شدن به چیز دیگری ست . گمان نمی کنم بشود کسی را در خود فرو برد و یادش را به استکس انداخت(رودخانه فراموشی در اساطیر یونان)زندگی برای ما انسان ها عبور از بین جاده ایست که یکسو فراموشی و دیگر سو را خاطره ها در بر گرفته اند ...و تا کی از جاده بیرون بیافتیم...

دوست قدیمی شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:55 ب.ظ

اون سنگی که وارد خط تولید کارخونه میشه باید انقدر تراش بخوره . . . انقدر از وجودش کنده بشه و . . . تا به یک مجسمه زیبا تبدیل بشه . مجسمه ای که وقتی نگاهش میکنی . . . بدون اینکه کلامی بگه مجبورت میکنه که ازش تعریف کنی. فقط حضورش برای زیبایی یک فضای بزرگ کافیه. همیشه از دل خراب شدن ها یک سازه جدید میاد بیرون. . . پخته تر . . . شفاف تر. آنچه که واقعاْ وجود ماست نه کنده میشه و نه خراب میشه. فقط تراشه های اضافی قابل کنده شدن هستند .اما چون ما سالها با اونا زندگی کردیم وقت کنده شدن درد و درد و . . . را تجربه میکنیم. گاهی کم میاریم . اما دیدن سازه جدید . . . دیدن وجود حقیقی ای که از دل این فرایند بیرون میآد باعث میشه که بارها جمله آخر تو رو تکرار کنیم : تو عمیقا خوشحالی ...از تموم این تموم شدنها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد