صبر می کنم....صبر می کنم...
به آرامی صبر می کنم...
با نهایت زنانگیم...با انتهای غریزه...آنچنان که ماده شیری در کمین شکار...
جدل نمی کنم...نمی جنگم...
می مانم و نگاه می کنم...
تا زمان هر اتفاق فرا رسد...زمان آنچه می خواهم...زمان آنچه نمی خواهم..
کار من زاییدن رویاها نیست..
کار من پرورش رویاها ست...
من دایه رویاهایی هستم که هستی میزاید ...
من رویاها را بزرگ می کنم...
من...خودم را بزرگ می کنم...
و هستی را...
رویا را..
وقتی به رویاهایی که آفریدی اجازه رشد دهی ..زمانی خواهد بود که خود تبدیل به رویایی شوی ..پیشرو اما لحظه ی اکنون را فراموش نکن (از لحن مرانه متنفرم و عذر خواه) پیش رو اما لحظه ای که در آن هستی نیز می تواند رویایی باشد... باید با چیزهای ناسازگار جنگید..به قول شعار بودیستاییان تبت خدایا به من توانایی آن ده که بر بزرگترین دشمنم فادق آیم یعنی خودم!
راستی یلدات مبارک..
می دونی من به تو مدیونم
لابد می گی چرا
چون تو انسانی و به من معرفی کردی که...
من واقعا نمی دونم چی بگم
دیشب من چهار بار فیلم فریداکالو را نگاه کردم
زندگی کردم و مردم
ممنونم
و تو واقعا کی هستی................
نمی دونم اما گمان می کنم این نقاشی هم از فریدا باشه...
اسطوره ادبیاتی است سرشار از ناخوداگاه ما انسانها ادبیاتی که شاید به زعم فلوبر: زندگی را ممکن و شایسته زیستن می کند...
رویا زاییده ذهن هست . . . ذهن (( من )) را بزرگ میکند . می بینی چقدر (( من )) در شعر توست ؟!! تا وقتی ذهن هست من هست ! و تا وقتی من هست رنج هست . . .
واین منم
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد ...
http://faithful-h6.blogfa.com/post-166.aspx
http://faithful-h6.blogfa.com/post-171.aspx
سلام
لذت بردم
همیشه آفریننده باشی.
سلام.
وبلاگ قشنگی داری عریان و برهنه
نمی تونم کاملا درکش کنم شاید باید بیشتر مطالعه اش کنم
بهر حال بهره بردم
به امید روزی که همه رویاهایمان به حقیقت بپیوندد