معنی ها داره برام عوض می شه...دیگه خیلی چیزا معنی های قدیم رو نمی ده...مثلا یه واژه ای مثل عشق حالا دیگه بسته به آدمش ،بسته به شکلش بسته به کلماتی که توش رد و بدل می شه ..بسته به نوع رابطه ای که بر اساس اون ساخته می شه ،هزار هزار تا تفسیر و تاویل و معنی متفاوت پیدا میکنه...اغلب وقتا چسبیدن به یه دروغ بزرگه واسه ندیدن یه عالم حقیقت...شاید در حافظه چندین هزار ساله ما ،کلماتی هست که بدون اینکه معنی دقیقش رو بدونیم ،هی ازش استفاده می کنیم ...واسه منظورهایی که ناخودآگاهند و هیچ وقت نمی خواهیم باهاشون روبرو بشیم...از واژه ها مثل یه پرده خوش آب و رنگ استفاده می کنیم واسه پوشوندن ترسها مون ،بی بضاعتی های روحیمون ...و از همه مهمتر واسه پر کردن زندگی ای که از خلاء معنا رنج می بره..نقش واژه ها رو بازی میکنیم و بعد ،انگار آرام آرام به اون نقشها عادت می کنیم ...اون رنجی که می کشیم،بهمون اعتبار می ده ... زیر سایه دروغ های آبرومند ،احساس امنیت می کنیم ...بعد زندگیمون رو بر اساس اونها ..بر اساس معانی تحریف شده کلمات شکل می دیم...روابطمون رو ،عادتهامون رو ،نوع گفتار و اندیشیدنمون رو...مثل یک تار عنکبوت بزرگ ،ذهنمون رو با معانی غیر دقیق و نادرست می تنیم ...دروغ می زاییم و توهم پرورش میدیم...و خدا می دونه که بیرون آمدن از دام خود بافته ،مثل بیدار شدن از خواب خود ساخته است...
چیزی که امروز دوست دارم داشته باشم ،درک دقیق و درست واژه هاست....درک معانی حس هاست...واقعا عشق چیه؟ ...چیز دیگه ای که برام خیلی عزیزه ،درک مفهوم شرافته ...شرافت چیه ؟ واقعا چیه ؟...و دوستی...می خوام بفهممش ..حقیقتش رو....
خلا معنا...
فکر می کردم چیزی رو که در طی سالها زندگی بفهمیم دوباره فراموشمون نمی شه...
نی ی ی ی دونم ...
عشق و شرافت و . . . کاملاْ خودشونو نشون میدهند و روشن و واضح حس میشوند و هزاران تفسیر ندارند. اما هزاران مدعی دارند. چون همونطور که گفتی دیدن حقیقت کار آسونی نیست. . . چقدر با این پست نزدیکم . . .
سلام مریم. نوشته هات خیلی تاثیرگذارن. البته این نوشته هات نیستند که تاثیرگذارن، وجود و درک زیبای توئه که در قالب نوشته هات جلوه میکنه. برات آرزوی سعادت و برکت دارم.